در قواعد و اصول جنگ، می گویند که هر نبردی، تنها صورت بیرونی یک نزاع است.
در واقع اصل نبرد، در پشت جبهه و تدارکات است؛ یا چیزی که به نام اقتصاد و تدارکات می شناسیم.
یعنی اگر کشوری، از نظر نظامی قوی باشد، اما از نظر اقتصادی و تدارکات ضعیف یا متوسط باشد، بعد از مدتی در جبهه اصلی نبرد به مشکل برخواهد خورد و نیز اگر کشوری، نیروی ذخیره زیادی برای فرستادن به جبهه های نبرد داشته باشد، در این صورت نیز دست برتر را خواهد داشت.
در فنون سخنرانی نیز، می گویند که یک سخنران، مطالبی برای گفتن پشت تریبون دارد و نیز، مطالبی که درباره موضوع نطق خود تهیه کرده است، ولی وقت برای ارائه آنها ندارد؛ به این دسته، می گویند مطالب ذخیره.
هرچقدر مطالب ذخیره بیشتر باشد، اعتماد به نفس سخنور بالاتر رفته و در نتیجه، اجرای بهتری خواهد داشت.
بهترین مطالب درباره ارزش نیروی ذخیره را دیل کارنگی در شاهکارش یعنی کتاب آیین سخنرانی خود آنرا توضیح داده است. او در این کتاب با ارزش، از قول لوتر بوربانک، طبیعیدان برجسته، می گویند:
«من اغلب یک میلیون نوع گیاه به وجود آورده ام تا از بین آنها یکی دو نوع فوق العاده را انتخاب کنم و سپس کلیه انواع پست آنها را از بین برده و نابود کرده ام.» سپس اشاره می کند که «یک نطق نیز باید چنین باشد؛ صد فکر جمع کنید و نود تای آنها را دور بریزید.»
امـا چرا؟
مگر ما دیوانه ایم که این کار را بکنیم یا وقت مان را از سر راه آورده ایم؟
نه ما دیوانه هستیم، نه وقت مان را از سر راه آورده ایم؛ در این اصل، رازی بزرگ نهفته است که در این مقاله میخواهیم به آن بپردازیم.
دیدگاهتان را بنویسید